باید تصور کرد که اسراییل مانند وزارت خارجه جمهوری اسلامی ساکت نشسته و فقط نظاره گر تحولات عربی است..

.راشد الغنوشی رهبر حزب النهضه تونس که تا سال ها نام "خمینی تونس" را یدک می کشید در اولین سمینار دورنمای روابط امریکا و کشورهای اسلامی به صراحت از مصالح مشترکی سخن گفت که میان آنها و امریکا برقرار است و رئیس جمهورشان هم گفت که برای اسرائیل ایجاد مزاحت نخواهند کرد.

سقوط بن علی در تونس، فقط ریاض را نگران نکرد بلکه زنگ خطر را در سرزمین های اشغالی به صدا درآورد.

اگر سعودی ها نگران این هستند که دومینوی اعتراضات در نهایت باعث سقوط این خاندان از قدرت شود صهیونیست ها نیز نگرانی های خاص خویش را دارند. این نگرانی ها باعث شده که اسراییل بر خلاف سکوت ظاهری اش، برنامه ریزی های وسیعی در برخورد با اعتراضات خاورمیانه داشته باشد.

اولین نگرانی اسراییل، چالش های امنیتی است که ممکن است این تحولات برای اسراییل به همراه داشته باشد. این نگرانی زمانی تشدید شد که مبارک در مصر سقوط کرد و لغو معاهده صلح کمپ دیوید به یکی از اصلی ترین مطالبات مردمی در سرزمین اهرام مبدل شد.

این ضربه آنچنان سخت بود که ژنرال آفیف کوخافی، فرمانده اطلاعات ارتش اسراییل، در کنست (پارلمان) این رژیم به بی کفایتی متهم شد چرا که نتوانسته بود سقوط مبارک را پیش بینی کند.

به این ترتیب ارتش اسراییل به احیای واحدهای جنگی خود در مرز با مصر اقدام کرد که پس از معاهده کمپ دیوید تقریبا منحل شده بودند.
به سرعت صحرای سینا تبدیل به یکی از مراکز ناامنی شد و حملات متعددی از سوی گروه های ناشناخته علیه اهداف اسراییلی صورت گرفت.
حمله های پیاپی به خط لوله گاز بین مصر و اسراییل و همچنین چندین حمله موشکی به بندر ایلات اولین نشانه های آغاز نا امنی در جبهه جنوبی اسراییل بود.

با وجود اینکه شورای نظامی مصر خود را در قبال معاهده صلح کمپ دیوید متعهد می داند و به احتمال زیاد پیش از اینکه به طور موقت قدرت را در مصر به عهده بگیرد تعهدات لازم را نسبت به امنیت اسراییل به کاخ سفید داده است ، اما این تعهد مانع از ایجاد بحران در روابط مصر و اسراییل نشد.

حمله مردم به سفارت اسراییل در قاهره را می توان اولین نشانه های آغاز بحرانی دانست که توقف صادرات گاز به اسراییل نتیجه طبیعی آن بود.

با شناختی که از رژیم صهیونیستی وجود دارد بسیار طبیعی است که این رژیم در قبال این تحولات سکوت نکند.


ناامید کردن مردم مصر از انقلاب نخستین هدفی است که صهیونیست ها دنبال می کنند. با شناخت گسترده ای که اسراییل از مصر دارد، پیش بینی این بود که بی ثباتی داخلی باعث خواهد شد که بخش گسترده ای از مردم نسبت به نتایج انقلاب مردد شوند که این بی ثباتی تا زمانی که یک حکومت متعهد به امنیت اسراییل در قاهره روی کار نیاید ادامه خواهد یافت.

متاسفانه باید اعتراف کرد که صهیونیست ها تا حدود زیادی موفق شده اند کافی است نگاهی به نسبت بسیار پایین مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری مصر کنیم تا نسبت به امید هایی که مردم این کشور به انقلاب دارند مطمئن شویم.

به این ترتیب نباید از نتایج دور اول این انتخابات و حذف تمامی کاندیداهای وابسته به جریان اصلی انقلاب تعجب کرد.
موفقیت شفیق نتیجه طبیعی شرایط داخلی حاکم بر مصر است و بسیار طبیعی است که اسراییل آرزو کند که "مبارک شماره دو" در نهایت وارد کاخ ریاست جمهوری شود.

دومین نگرانی اصلی اسراییل، کاهش مساحت استراتژیکی این رژیم در منطقه است.
هر چند به غیر از مصر و اردن هیچ کشور عربی، رابطه رسمی با رژیم صهیونیستی ندارد اما در پشت پرده اکثر رژیم های محافظه کار عرب با اسراییل رابطه دوستانه دارند.

کافی است بدانید که آل ثانی در قطر که شبکه الجزیره را مدیریت می کنند یکی از سرمایه گذاران اصلی پروژه های شهرک سازی در کرانه باختری و بیت المقدس هستند.

سقوط این رژیم ها در خاورمیانه و شمال افریقا و ابهام در رژیم های جایگزین، این خطر را برای اسراییل کوچک دارد که مساحت نفوذ امنیتی و سیاسی اش به نفع دشمنانش کاهش یابد.

تلاش هایی که این رژیم برای حفظ رژیم های عربی محافظه کار با هماهنگی عربستان سعودی انجام می دهد را می توان اولین گام اسراییل در راستای مقابله با این تهدید استراتژیک ارزیابی کرد.

دومین سیاستی که اسراییل در رابطه با تحولات عربی اعمال می کند تلاش برای روی کار آمدن دولت هایی است که به امنیت اسراییل متعهد باشند و بطور مشخص به سمت ایران حرکت نکنند.

نمونه آشکار چنین سیاستی را می توان در تونس مشاهده کرد. راشد الغنوشی رهبر حزب النهضه تونس که تا سال ها نام "خمینی تونس" را یدک می کشید در اولین سمینار دورنمای روابط امریکا و کشورهای اسلامی به صراحت از مصالح مشترکی سخن گفت که میان آنها و امریکا برقرار است.

چندی پیش نیز در سمینار دافوس، مرزوقی رئیس جمهور تونس با مصاحبه ای که با شبکه دو رادیو اسراییل انجام داد نشان داد که تونس هیچ مزاحمتی برای اسراییل ایجاد نخواهد کرد.

سومین سیاستی که اسراییل برای مقابله با کاهش مساحت نفوذ استراتژیکی خویش اتخاذ کرده است پیوستن به ائتلاف عربی-ترکی علیه سوریه است.

موضع گیری های مقامات رژیم صهیونیستی نشان می دهد که اسراییل به دنبال سرنگونی بشار اسد در سوریه است تا به این وسیله بتواند ائتلاف مقاومت در منطقه را بشکند.

برخی از مقامات مجلس ملی سوریه در استانبول(اپوزیسیون) مانند بسمه قضمانی سخنگوی این مجلس دارای روابط نزدیک با اسراییل هستند و طبیعی است این مجلس که حمایت های غرب و کشورهایی مانند عربستان،قطر و ترکیه را با خود دارد نسبت به امنیت اسراییل متعهد خواهد بود.

نباید تصور کرد که اسراییل مانند وزارت خارجه جمهوری اسلامی ساکت نشسته و فقط نظاره گر تحولات عربی است.
صهیونیست ها به همراه دوستان پنهان و آشکارشان به دنبال مدیریت این تحولات هستند تا آنچه که در نهایت از درون این تحولات بیرون می آید تهدیدی برای آنها ایجاد نکند.

شکل نظام های جایگزین در مرحله دوم اهمیت قرار دارد.با وجود اینکه اسراییل علاقه زیادی به روی کار آمدن اسلامگرایان ندارد اما در هر صورت خواه خدا حاکم باشد خواه شیطان، مهم امنیت اسراییل است. هر چند که نکته ظریف این است که امروز تشخیص اسلامگرایان در مرز خدا و شیطان بسیار دشوار شده است!

با توجه به دشمنی متقابل اسراییل و شهروندان کشورهای عربی باید گفت که اگر این رژیم موفق به اجرای طرح های خویش شود پس از این بهار، می بایست منتظر آغاز پاییز در کشورهای عربی باشیم.
به قول وائل غنیم، همان جوانی که برای اولین بار جوانان مصری را دعوت به تجمع در میدان تحریر کرد؛ انقلاب فقط تجمع در میدان و تظاهرات نیست!

 

منبع:عصر ایران
 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا